سلام دوستان ... من یکبار دیگه در مورد گرافیک نوشتم ؛ چون خیلی ها از من در مورد گرافیک می پرسند ...من تمام چیز هایی که لازمه در مورد این رشته می گم و اگر کسی دوباره سوال داشت برام نظر بذاره ...
یکی از دوستان چند روز پیش از من چند تا سوال پرسید که می خوام همین الان جوابش رو در این متن بنویسم .ببینید تازه چند سال هست که مردم نظرشون در مورد رشته های فنی عوض شده تازه اون هم نه همه بلکه تعدادی ...این که رشته ی گرافیک پر خرجه درسته اما نمی تونم خیلی دقیق بگم که هر ترم چقدر خرج داره. با اینکه یک ماه و چند روز از اول مهر گذشته اما همچنان من در حال خرید وسایل ضروری هستم .بعضی از دبیرها همون روز اول همه وسایل رو به بچه ها می گن که بخرن که در اون صورت جیب پدر و مادر ها یه شبه خالی میشه و خب باز هم خرید دارن اما بعضی دیگر از دبیر ها هر جلسه هر چیزی که لازم دارن به بچه ها می گن که بخرن که در این صورت جیب خانواده ها یه شبه خالی نمیشه اما خب خریدشون هم تا آخر سال تموم نمیشه .من خودم به شخصه جز دسته ی دوم هستم و مجبورم هر دو هفته یکبار به بازار برم و خرید کنم نمونه اش همین امروز صبح که رفتم چند تا رنگ و یه دونه راپید اصل و یه حلال رنگ روغن و یه قلم موی تخت خریدم و صد هزار تومن پیاده شدم تازه از بازار که ارزونه ( و واقعا هم از مغازه های بیرون ارزون تره )خریدم ...شاید کسی که گرافیک می خونه و وسیله می خره ، وسیله هاش به چشم نیاد اما پولش به شدت به چشم میاد ؛ چون بیشتر چیزهایی که می خره توی کاغذ و مقوا و مداد های مخصوص خلاصه میشه و نهایتا چیزی که خیلی به چشم میاد دوربینه ، چرا ؛ چون شما باید یک دوربین لنز دار بخری ( حالا اون به خودت بستگی داره که چقدر بخوای براش پول بدی ).این رشته خیلی انعطاف داره و از یه طرف هم سختی هایی داره که یکیش همین خرج هاشه اما اگر واقعا به این رشته علاقه نداشته باشی ، نمی تونی توی این رشته دووم بیاری .البته بعضی از سختی هاش برای آدم عادی میشه برای مثال ؛ من خیلی از رنگ روغن متنفر بودم و کلا کار با رنگ روغن رو دوست نداشتم . جلسه ی اولی که چاپ داشتیم و باید رنگ روغن می بردیم برای من اون روز عزای عمومی شده بود و از بس کثیف کاری داشت و دست و بال و مانتوم ( مانتو ی کارم ) کثیف شده بود ( من خیلی از این وضعیت عذاب می کشیدم )که می خواستم گریه کنم اما بعد از یک جلسه عاشق این درس و یک کمی عاشق رنگ روغن شدم و حالا حس می کنم شدیدا این درس رو دوست دارم ...ببینید اصلا فرقی نداره که تو وضع مالی ات خوب باشه یا بد چون الان هیچ کس وضع مالی عالی نداره حتی اون کسی که ماشینش بنزه باز توی خرج های زندگی کم میاره پس نباید این طوری فکر کرد که اگر من وضع مالی خوبی ندارم نمی تونم برم گرافیک چون معلم ها این وضع رو درک می کنن و دانش آموز رو در تنگنا قرار نمیدن و بعضی چیز ها رو ( مثلا ؛ راپید اصل و مدادرنگی فابر اصل و آبرنگ سن پطرزبورگ )برای خرید اجبار نمی کنن حتی دوربین رو هم و حتی اگر دانش آموزی واقعا نمی تونه یک دونه مثلا زغال برای طراحی (البته معلم ما این کار رو می کنه ، نمی دونم معلم های مدارس دیگر هم این کار رو بکنن ) بخره ، می تونه از دبیر قرض بگیره پس نباید نگران خرجش بود اما باید این رو هم بگم که باید از خیلی چیز ها بزنی .من خودم برای خرید دوربین از خیلی چیز ها گذشتم تا تونستم اون دوربینی رو که دوست دارم بگیرم ...غیر از پر خرج بودن ، خیلی ها معتقدن که در رشته ی گرافیک آدم وقت کم میاره که واقعا این موضوع حقیقت داره اما این که تو هرروز تا صبح روز بعد بشینی سر کار هات برای کسی هست که پنج شنبه ، جمعه هاش رو به بطالت می گذرونه و کار هاش رو انجا م نمیده . من خودم هر پنجشنبه ، جمعه کار های روز های بعدم رو انجام میدم و سعی می کنم در طول هفته درس های تئوری رو بخونم چون واقعا وقت نمیشه که درس های تئوری رو خوند ... امیدوارم اون دوست عزیزی که سوالتش رو مطرح کرده بود به پاسخ هاش رسیده باشه ، اگر هم کسی سوال دیگه ای داشت بپرسه ، سعی می کنم جواب بدم ...