هیچ توضیحی ندارم ، فقط برای خواندن به ادامه ی مطلب بروید .
چند روز پیش یکی از آشنایان نزدیکم که خبرنگار است ، درباره ی یکی از آتش سوزی هایی که اخیران در یک مدرسه ای در نزدیکی یک روستا رخ داده بود ، صحبت می کرد . با دقت به حرف هایش گوش نکردم و دقیقا متوجه نشدم که کدام مدرسه و در چه شهری را می گفت اما از گفته هایش خیلی ناراحت شدم . امروز به اینترنت رفتم و دریاره ی حوادث آتش سوزی در این چند ماه ، اطلاعاتی بدست آوردم و با دیدن عکس های کودکانی که در این حوادث آسیب دیدند به شدت ناراحت و متاسف شدم و تصمیم گرفتم که یک پست درباره ی آنها بگذارم . نام آن مدارس و مکان آنها را نمی گویم که یک وقت وبلاگم را فیلتر نکنند. آخر ایرانی ها عادت دارند ، وقتی حرفی را به ضرر خود می بینند، سریع آن را تکذیب یا فیلتر می کنند . خیلی دوست دارم یک سیلی حسابی به گوش بعضی ها بزنم که بدانند وظیفشان چیست . یکی نیست بگوید : نمی توانی وظیفه ات را درست انجام بدهی ، مجبور نیستی مسولیت بپذیری . بیچاره رهبرمون که گیر چه آدم های زبان نفهم و بی مسولیت و مغرور و خودخواه و پررویی افتاده . به خدا اگر شما هم عکس هایی که من دیدم را می دیدید، همین حال را داشتید . چه دخترایی که با صورتی به این زیبایی به خاطر بی مسولیتی بعضی ها ،حالا دیگر هیچ زیبایی ندارند . آخر یک بچه ی دبستانی چه گناهی کرده که باید این اتفاق ناگوار را تحمل کند . اثر این اتفاق تا آخر عمر، با این کودک می ماند . وقتی بزرگ شود چطور می خواهد زندگی کند ، با صورت سوخته ؟؟؟چرا یک پسر یا یک دختر دبستانی برای رفتن به بیرون از خانه باید ماسک بزند تا کسی با دیدن صورتش نترسد ؟! همان آشنای خبرنگارم ، می گفت که حتی هیچ خبرنگاری اجازه ی مصاحبه با این کودکان را ندارد .یا اینکه هنوز بعضی از این بچه ها در بیمارستان به سر می برند .نمی دانم این بچه ها می توانند این افراد را که مسبب این اتفاق بوده اند ببخشند یا نه ؟ گاهی اوقات در خانه ، وقتی یک کار روال عادی خودش را طی نمی کند یا براساس چیزی که باید باشد نیست ، می گویم : این مسولا کجایند که رسیدگی کنن. اما حالا می بینم این مسولان هیچ جا نیستن جز در رویاهای خودشون ، جز درزیر پاگذاشتن حق مردم ، جز خوردن پول مردم . واقعا نمی دانم چه بگویم .اصلا چه چیزی لایقشان هست که بگویم . این جور آدم ها لیاقت هیچ چیز را ندارند ،هیچ چیز را .